( وبـــلاگ شـــهرستان ســــقز ) Saghez Blog
این چشمه در50 کیلومتری شمال غربی کامیاران و در10 کیلومتری شمال غربی روستای پلنگان در دامنه کوه واقع شده است. آب این چشمه طعم گوگردی دارد و در محل جوشش آن از زمین، رنگ آب شیری است و خود نشان دهنده وجود مواد آهنی و گوگردی درآب است. آب این چشمه در استخر کوچکی جمع می شود و از آن برای نوشیدن و نیز درمان بیماری های مجاری تنفسی، روماتیسمی و بیماری های جلدی استفاده می شود. علاوه بر این چشمه ها می توان به موارد زیر نیز اشاره کرد: چشمه خاور آباد: این چشمه در جنوب شرقی چشمه سراب بیجار واقع است. چشم قم چقای: در 17 کیلومتری قم چقای در دهستان " سیاه منصور" شهرستان بیجار واقع است. چشمه هفت آسیاب: در روستای شریف آباد از دهستان سیاه منصور واقع است. استان کردستان موقعیت : غرب کشور مرکـــــز : سنندج صنایع و معادن /font>>/> صنایع استان کردستان به دو گروه ماشینی و دستی تقسیم می شوند. صنایع ماشینی استان مشتمل بر گروه های صنایع کانی غیر فلزی، شیمیایی، سلولزی، نساجی، چرم، غذایی، برق و الکترونیک هستند. در حال حاضر درنقاط شهری و روستایی کردستان عده کثیری به تولید محصولات گوناگون دستی که هم مصرف خانگی و هم ارزش تجاری دارند مشغول هستند. فرش بافی، گلیم بافی، نساجی، نازک کاری چوب، گیوه دوزی، خراطی، سوزن دوزی، قلاب دوزی، پولک دوزی، منجوق دوزی و ساخت زینت آلات محلی، موج (که در منازل به عنوان رختخواب پیچ مورد استفاده قرار می گیرد)، جانماز، شال بافی، دستبافت ها، جاجیم بافی و قالی بافی از صنایع دستی عمده این استان است. کشاورزی و دام داری /font>>/> استان کردستان از لحاظ اقتصاد کشاورزی و دام پروری یکی از قطب های اساسی ایران محسوب می شود. فعالیت های کشاورزی در این استان به صورت دیمی و آبی انجام می گیرد. از تولیدات کشاورزی این استان می توان گندم، جو و حبوبات را نام برد. به علت وجود مراتع غنی و آب کافی، این منطقه از دام داری پررونقی برخوردار است. از میان دام ها گوسفند و بره بیش ترین اهمیت و تعداد را دارند. پرورش زنبور عسل در این استان از رونق زیادی برخوردار است و عسل از مهم ترین تولیدات کشاورزان کردستان به شمار می رود. وجه تسمیه و پیشینه تاریخی /font>>/> قوم کرد؛ در کوه ها و دره های میان عراق و ارمنستان به ویژه در 60 کیلومتری شمال باختری موصل درعراق که امروزه ‹‹ زخو›› نامیده می شود، ساکن بوده اند. گفته می شود اصطلاح کردستان را سلجوقیان برای تمایز نواحی کردنشین از ولایت جبال عراق وضع کرده اند که سرزمین های بین آذربایجان و لرستان و قسمتی از اراضی سلسله جبال زاگرس را که مرکز آن در ابتدا ناحیه بهار (در 18 کیلومتری شمال باختری همدان) و بعدها چمچال در نزدیکی کرمانشاه امروزی ذکر شده، در بر می گرفته است. مشخصات جغرافیایی /font>>/> استان کردستان در مجاورت بخش خاوری کشور عراق قرار دارد. این استان که در دامنه ها و دشت های پراکنده سلسله کوه های زاگرس میانی قرار دارد از شمال به استان های آذربایجان غربی و زنجان، از خاور به همدان و زنجان، از جنوب به استان کرمانشاه و از باختر به کشور عراق محدود می شود. استان کردستان از نظر جغرافیایی بین 34 درجه و 44 دقیقه تا 36 درجه و 30 دقیقه پهنای شمالی و 45 درجه و 31 دقیقه تا 48 درجه و 16 دقیقه درازای خاوری قرار دارد. این استان از لحاظ جغرافیای طبیعی تحت تاثیر جریان هوای گرم و سرد بوده و اقلیم های گوناگونی را به وجود می آورد. تمام نواحی استان در بهار و تابستان آب و هوایی خنک و معتدل و در زمستان سرد و برفی دارد. براساس سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1375، جمعیت استان کردستان 1.346.383 نفر برآورد شده است. حمام شیشه در ضلع شمالی بلوار کردستان در سنندج و مجاور پل و مسجد «ملاویسی» قرار دارد و از بناهای عمومی و قدیمی شهر سنندج به شمار میرود. این حمام دارای فضاهای ورودی، هشتی، سربینه و حمام گرم با ستونهای سنگی است. سکوها، آب نمای گرم و سرد، خزینه و خلوتی بنا دارای خصوصیات ویژهای است. در حمام زنانه در کوچه مجاور حمام قرار دارد. از در و پنجرهها و شیشههای رنگی، که وجه تسمیه حمام به آن باز میگردد، آثار زیادی باقی نماندهاست. از دیگر ویژگیهای این بنا، تزیینات آهک بری است که شامل نقشهای مختلف گیاهی و حیوانی است. به احتمال قریب به یقین این حمام در دوره قاجار بنا شدهاست. حمام شیشه تا چند سال پیش مورد استفاده بود. بقیه در ادامه مطلب... این حمام تاریخی در سال 83 به صورت کامل مرمت شد و قرار شد که به عنوان یکی از آثار تاریخی مورد بازدید گردشگران و به عنوان موزه دائمی عکس کردستان قرار گیرد ولی تنها یک سال بعد از مرمت، درب حمام شیشه بسته شد. عبور کانال فاضلاب شهر سنندج از نزدیکی آن باعث شده تا آب به دیوارهای آن نفوذ پیدا کرده و هر روز بخشی از دیوارهای حمام تاریخی شیشه از بین برود که با توجه به این وضعیت هر روز بخشی از گچ و گل روی دیوارهای حمام شیشه فرو میریزد و اگر این روند ادامه داشته باشد بدون شک باید منتظر تخریب کل دیوارها بود. مکان های دیدنی و تاریخی صنایع و معادن کشاورزی و دام داری بقیه در ادامه مطلب... وجه تسمیه و پیشینه تاریخی مشخصات جغرافیایی کلاوریزان: فردی کلاهی را پر از سنگریزه می نمود وآن را وارونه روی یک سطح قرار می داد سپس می بایست کلاه را طوری از زمین بردارد که سنگریزه ای برجای نماند اما اگر موفق نمی شد می بایست سنگریزه های باقیمانده در روی زمین را تک تک طوری بردارد که بقیه سنگریزه ها موجود در سطح تکان نخورند در غیر این صورت بازنده اعلام می گردید . هر کس در این بازی موفق می شد که یا کلاه را پر از سنگریزه برگرداند یا اینکه سنگریزه ها را تک تک بردارد به طوری که بقیه ی آنها تکان نخورد برنده اعلام می شد در این بازی دقت زیادی لازم بود و کسی که نمی توانست اعصاب آرامی داشته باشد موفق نمی گردید. هیله مارانی ( تخم مرغ شکستن ): این بازی که به صورت برد و باخت انجام می گرفت به این صورت بود که در هر مرحله دو نفر با هم روبرو می شدند هر کدام از طرفین تخم مرغی را محکم در دستش نگه می داشت به طوری که یک سر تخم مرغ به طرف بالا باشد و دیده شود سپس فرد دیگری تخم مرغ خود را از طرف سر آن به تخم مرغ طرف مقابل می زد اگر تخم مرغ یکی از آنهاترک بر می داشت این بار دو سر دیگر تخم مرغ را به هم می زدند اگر این بار نیز همان تخم مرغ ترک بر می داشت صاحب این تخم مرغ بازنده محسوب می شد و می بایست تخم مرغ خود را به طرف مقابل بدهد و اگر هر دو ترک برمی داشتند آن طرفی بازنده محسوب می شد که تخم مرغش بیشتر شکسته باشد . به این طریق یک فرد ممکن بود در روز چند تخم مرغ را صاحب شود . بقیه در ادامه مطلب... درباره ی بازی بعضی از پژوهندگان گفته اند که نزد انسان چون حیوان مبنای غریزی دارد . مک دوگال بازی آدمی را ناشی از غریزه ی تعدی او می داند و صفت رقابت جنگجویی را که با اکثر بازیها قرین است شاهد مثال می آورد . راس معتقد است اشتیاق مردم امروزی به بازی از عطش غریزی حاکی است چه در دنیای یکنواخت و زندگی شاق و ملال انگیز کنونی بازی فرد را از امور عادی حیات منصرف می کند و به اموری تازه که مطبوع طبع است معطوف می دارد . استانلی هال بازی رایاد آور تجارب نخستین و کهنترین نژادهای انسانی می پندارد . برخی دیگر بازی را گسترش فعالیتهای آدمی که ذاتا لذت بخش باشد محسوب می دارند و بر آنند که غایت بازی را در خود آن باید جست چه اینگونه فعالیتها به نفسه رغبت آور و خوشایند است . کارل گروس معتقد است بازی فرد را آماده ی ایفای نقش های آینده می کند و احترام به مقررات و انضباط را به او می آموزد و به همدستی و همکاری با همگنان خو می دهد و ولی در حقیقت هدف اصلی رهایی از انقباض درونی و فشارهای زندگی و به خوش گرایی و خویشتن نوازی است . بازی نیروهای اضافی را که سر بار تن و جان است به مصرف کارهای دلپذیر می رساند و ذهن را از مشغله های گران روزانه پاکیزه می نماید و از این راه به تجدید قوا یاری می کند . چون در بازی بیش از یک نفر دخالت دارد آن را مانند بسیاری از مظاهر فرهنگی مایه ی همبستگی افراد دانسته و گفته اند بازی آدمی را با گروه و جامعه پیوند می دهد . اما نظریه ای که امروزه بیشتر مورد توجه است این است که بازی نوعی کار آموزی و آماده سازی هدفدار است که به وسیله ی تکرار و تمرین صورت می گیرد . بازی در نزد انسانها اشکال مختلف دارد و بدون شک نقش جامعه در این تنوع بی تاثیر نبوده است . بازی یا به صورت انفرادی صورت می گیرد یا به صورت دسته جمعی . در بازیهای دسته جمعی می توان هدفداری را بهتر مشاهده نمود زیرا از اهداف بازیهای اجتماعی این است که خود خواهی و خود کامگی شخص را تعدیل می کند تا تمایلات فردی او تبدیل به تمایلات جمعی شود . همچنین این نوع بازیها فرد را برای زندگی اجتماعی و مقابله با مشکلات و پیشامدهای غیر منتظره آماده می کند. در بخشهای بعدی سعی خواهیم کرد چند مورد از بازیهایی که در گذشته درهورامان انجام می شده ولی اکنون نسبت به گذشته کمرنگ تر شده شرح دهیم . خلورتانی: ازمخروط های چوبی استفاده می کردند و دور آن را نخ محکمی می پیچاندند و به نوک آنها یک میخ فلزی ته گرد که بیشتر در نعل اسب و قاطر استفاده می گردد می زدند سپس با کشیدن نخ مخروط شروع به دوران روی زمین می نمود و با چنان سرعتی می چرخید که صدایی نیز ایجاد می کرد . برای به حرکت درآوردن آن می بایست سر بالایی نخ را به صورت حلقه ای در آورند و انگشت اشاره را در آن قرار دهند سپس مخروط ها را که در دست بود محکم به طرف زمین پرتاب می کردند و نخ را می کشیدند بعضی اوقات مخروط خود رابه مخروط افراد دیگری که در حال چرخش بود می زدند و به این ( خلورته مارانی ) یا مخروط شکستن می گفتند اگر مخروط شخصی بدون ترک برداشتن موفق می شد مخروط دیگران را بشکند یا ترک اندازد مخروط او بهترین مخروط محسوب می گردید . هه ملوقوانی یا گوره کانی: هه ملوقوانی از بازیهایی است که دختران انجام می دادند به این صورت که پنج قطعه سنگ به اندازه ی بزرگتر از یک حبه قند انتخاب می کردند و هر کدام از بازیکنان به نوبت با آنها به بازی می پرداختند . برای این کار ابتدا با یک دست سنگ ها را روی زمین ولو می کرد و سپس یکی از آنها را بر می داشت و ضمن اینکه آن را هوا می کرد سنگی را از روی زمین برمی گرفت و می بایست قبل از اینکه سنگ هوا شده به زمین برسد او سنگ خود را برداشته باشد و با همان دست سنگ هوا شده را نیز بگیرد . این بازی چندین مرحله مختلف داشت ابتدا سنگ ها را تک تک بر می داشتند سپس دو تا دو تا سپس یک تکی و یک سه تایی و به همین ترتیب تا پایان تمام مراحل . اگر در حین بازی سنگ هوا شده به زمین می خورد بازیکن دیگر بازی را شروع می نمود و به همین ترتیب بازی دور می زد و هر بار بازیکن بازی را از مرحله ای آغاز می کرد که قبلا نتوانسته بود تا اینکه یکی از آنها زودتر به پایان مراحل برسد و برنده محسوب شود. از دیگر بازی های دخترانه می توان به بازی آلنجی کولنجی یا آسمان رنگه و چوزی و خط خط اشاره نمود. سقز یکی از شهرهای استان کردستان است که در شمال غربی سنندج و در فاصله 198 کیلومتری آن واقع است و از شمال به بوکان و از غرب به بانه و از جنوب به منطقه تیلکو و از شرق به منطقه افشار منتهی میشود . شهرستان سقز بر روی دو تپه طویل که رودخانه سرپوشیده ولی خان از وسط آن می گذرد ، بنا شده است پستی و بلندیهای داخل شهر و مناظر و چشم انداز زیبای رودخانه سیمینه رود که از کنار این شهر می گذرد جلوه بدیعی را به نمایش گذاشته است . هر چند کاوشهای علمی باستانشناسی در این شهر انجام نگرفته است . اما در مورد تاریخ آن روایتهای گوناگونی وجود دارد و نظریات مختلف ابراز شده است تا جائیکه تاریخ ساخت آنرا به هزاره هفتم قبل از میلاد نسبت میدهند . عده ای از مورخین باستناد به آثار باستانی زیویه معتقدند که این شهر در نخستین اتحاد ماد با نام ایزیرتا نامیده شده و پایتخت مادها بوده است و توسط مادها استحکاماتی در آن ساخته شده است که زیویه و آرمائیت "قپلانتو" از آن جمله هستند . دسته ای دیگر از مورخین معتقدند که بعد از هجوم "سارکن دوم " پادشاه آشور به سرزمین ماد که منجر به گریز مادها به سوی همدان شده سکاها به سقز آمدند و آنرا به عنوان پایتخت خود برگزیدند . نام امروز این شهر از قوم سکه - سکا - اسکیت - ساکز - سکز به یادگار مانده است .در زمانی که حکومتهای محلی در مناطق مختلف ایران حاکمیت میکردند در شهرستان سقز نیز حکومت اردلانها برای مدتی مدید ادامه داشت . پارک مولوی کرد - لاله - کوثر - بازار سقز - طبیعت بکر و زیبای منطقه سرشیو - کوههای چهل چشمه - نه که روز و سد شهید کاظمی از جاهای دیدنی شهرستان سقز هستند . در این شهرستان بیش از یکصد و پنجاه اثر تاریخی و باستانی وجود دارد که فقط دو اثر آن یعنی قلعه باستانی زیویه و غار کرفتو مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته و در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است . الف) قلعه باستانی زیویه : این قلعه بر روی تپه ای به ارتفاع 140 متر در فاصله 42 کیلومتری شهر سقز و در حاشیه روستایی به نام زیویه قرار دارد که در سال 1947 میلادی به طور اتفاقی کشف گردید . ب) غار کرفتو : در 74 کیلومتری شرق شهرستان سقز و در منطقه اوباتو"هه وه تو" صخره ای از سنگهای آهکی بر فراز تپه ای پدید آمده است که قلعه و غار کرفتو نامیده میشود . براساس مطالعات زمین شناسی صخره قلعه و غار کرفتو در دوران سوم زمین شناسی شکل گرفته است . شهرستان سقز دارای سه بخش به نامهای مرکزی ، زیویه و سرشیو میباشد شهرستان سقز در شمال استان کردستان واقع شده و دومین شهر این استان می باشد. با وسعتی حدود 4444 کیلومتر مربع در شمال غرب،شمال و شمال شرق به ترتیب با شهرهای بوکان،شاهین دژ و تکاب(استان آذربایجان غربی)هم مرز می باشد،در شرق با دیواندره و در جنوب با مریوان مرز مشترک دارد،همچنین در حاشیه ی جنوب غربی به کردستان عراق چسبیده است و در غرب با شهر بانه همسایه است. این شهر در "46 درجه و 17 دقیقه"طول جغرافیایی و "36 درجه و 14 دقیقه" عرض جغرافیایی از خط استوا واقع شده است.ارتفاع آن از سطح دریا 1476 متر است و نسبت به تهران "25 درجه و 27 دقیقه"طول غربی فاصله دارد.در ناحیه ای کوهستانی و مرتفع بین ارتفاعات نامنظم سلسله جبال زاگرس واقع شده،در جنوب این شهر کوههای "هیجانان" و در غرب آن کوههای "ملقرنی" گسترده اند. "کوه بنفشه"با ارتفاع 2370 متر،"کوه گارین" با ارتفاع 2167 متر و "چهل چشمه" با 3137 متر،از مرتفعات مهم آن است.این کوهها در دوران اول همزمان با کوههای زاگرس،البرز و کپه داغ در خراسان به وجود آمده اند.با توجه به نقشه ی پوشش گیاهی ایران سال 1371 (مقیاس 1:9000000) این ناحیه دارای مراتع درجه یک و متوسط است. مراتع درجه یک آن را در مناطق "خورخوره" و "سرشیو" می توان مشاهده کرد اما به دلیل عدم استفاده از سدها و آب بندیهای کافی و مناسب بر روی رودها و نهرها و عدم انجام اصولی و بموقع طرح های حفظ مرتع، مراتع این شهر به تدریج روبه کاهش است.هرچند که تقلیل نزولات جوی و متعاقب آن افزایش گرمای عمومی کره ی زمین هم مزید بر علت شده است.از نظر پوشش گیاهی دارای240000 هکتار مرتع،7000 هکتار جنگل و 188000 هزار هکتار زمین کشاورزی(20000 هکتار را زمینهای آبی و 168000 هکتار را زمینهای دیم تشکیل می دهند،آمار 83 جهاد کشاورزی و منابع طبیعی شهر سقز).وجود منابع آبی روزمینی و زیرزمینی از خصوصیات بارز هر منطقه می باشد.شهرستان سقز نیز از این نعمت بی بهره نبوده و دارای نزولات جوی مناسب(حدود 400 میلیمتر تا 700 میلیمتر) در حد وسط بارش جهانی قرار دارد. همچنین از دیرباز دارای چشمه ها و سرچشمه های پرآب و رودهای کوچک و بزرگ زیادی بوده است که از آن میان به چند رودخانه ی قابل توجه اشاره می شود: 1- رود جغه تو(زرینه رود-زیرین چوم):این رود از کوههای چهل چشمه در جنوب شرقی سقز از سرچشمه های کوههای"قادرکژیاو"،"دوبرا"،"سلطان آغزتو" و "شاخه ره شه" و ... منشا می گیرد و پس از گذشتن از خاک سقز در نزدیکی میاندوآب به رودخانه ی "تتهو" می پیوندد و با مسیر شمالی به دریاچه ی ارومیه (طسوج،چی چست) می ریزد.طول این رود حدود 249 کیلومتر است. 2- رود خورخوره:از کوههای چهل چشمه سرچشمه گرفته و همراه با رودهای کوچکتری مانند"ئیراب"،"رهغجهر"،"زایر" و "پیرسلیمان" پس از طی مسافتی در نزدیکی روستای "قشلاق-رضا" به رودخانه ی جغهتو می ریزد. 3- رود سقز (چهمی سهقز):از "گردنه ی خان" در نزدیکی بانه سرچشمه می گیرد.سرچشمه های اصلی آن از کوههای "ههواره-بهرزن" 2260 متر(دوسهره) و (بهردهسیر) با نام رود "میرگهنهخشینه" طی طریق می کند و سپس با عبور از آن منطقه به نام رود "شیخ چوپان" به اطراف سقز می رسد و از آن به بعد با نام "رود بزرگ سقز" شناخته می شود و در نهایت در نزدیکی روستای "داش آ?وجه" به رودخانه ی "جغه تو" می ریزد. از شاخه های پیوندی "چه م سقز" می توان به: الف- رود خان از کوههای گرده(2630) غه زب(2160) ب- رود آلتون از کوه استاد مصطفی (2251 متر) اشاره نمود. 4- رود تتهو (سیمینه رود): از ارتفاعات "گورک" و از سرچشمه های کوه های "کابری" (2417 متر) " خهسره وقالات" و "دوسهره"(2156 متر) منشا می گیرد و در نهایت به دریاچه ی ارومیه می ریزد. درباره ی شهر سقز از نظر تاریخی عقاید و نظرات گوناگونی از مورخین و نویسندگان مختلف وجود دارد که بعضی از این نظرات علمی و با سندیت تاریخی و قابل قبول ترند و برخی نیز هیچگونه پایه ی علمی و عقلی و تاریخی ندارند. در این جا برای رعایت اختصار و به خاطر گسترده نشدن حجم نوشته برای رد نظریات غیر منطقی از بحث در مورد آنها خودداری می شود و به چند نظریه از دسته اول بسنده می شود. آن چه از بیشتر دست نوشته ها و کتب تاریخی بر می آید،این است که سقز نام خود را از "سکاییان" یا "سکه" آنچنان که در بیشتر نوشته های آشوری نامیده شده اند گرفته است. زمانی که سکاییان در جنوب دریاچه ی ارومیه در ناحیه ی ماننا مستقر بودند سقز پایتخت آنان بوده است.آقای"جلیل ضیاپور" در "مادها و بنیان گذاری نخستین پادشاهی در غرب ایران" ایزیرتو را همین سقز کنونی می داند،وی در ادامه دلیل آن را وجود دو قلعه از هفت قلعه ای که "نابورشاروسو" سردار آشوری در زمان"آشوربانیپال" نام برده است،در حوالی سقز می داند؛1- قلعه ی زیویه 2- قلعه ی ورمیاته. "ژاک دومورگان" در جغرافیای غرب می نویسد که:سقز شهری قدیمی و کوچک است که سابق دارای استحکامات و برج و بارو بوده همچنین"دیاکنوف" در تاریخ ماد سقز را ناحیه ی فرعی (ب) از ناحیه (3) از دوازده منطقه ای که بر اساس خط آب تقسیم بندی کرده می داند یعنی جنوب دریاچه ی ارومیه. برخی دیگر معتقدند که واژه ی سقز برگرفته از نام"سیاکسار" یکی از پادشاهان مادی است که یونانیان او را "سیاکس" خوانده اند."عبدالحسین زرین کوب" در (روزگاران 1378) می نویسد که بقایای طوایف مختلف بومی و مهاجر قبل از ورود آریایی ها در نواحی سقز کنونی مستقر بوده اند و اتحادیه ی مانای را به وجود آورده بودند که آنچه به نام گنجینه ی زیویه در نزدیکی سقز در این اواخر به دست باستان شناسان بدست آمد نشانگر فرهنگ و هنر آنان می باشد؛در برخی منابع دیگر هم آمده که اقوام "لولوی" و " زامودها" نیز که جزو تمدن "مانایی" هستند،محل سکونت اصلی آنان اطراف سقز بوده است. "آندره گدار" مرکز تمدن "مانا" را در تپه ی "کاپلانتو"(قپلانتو) در جنوب سقز می دانست و "دیاکنوف" هم معتقد است که این مرکزیت در شمال غربی "مانا" یعنی ناحیه ای بین بوکان و سقز.با توجه به اینکه دست نوشته ها و آثار مکتوب از مادها و اقوام اولیه این ناحیه تا به حال به دست نیامده و با توجه به حجم و گوناگونی فرضیات در این باره ادامه ی بحث را به دست صاحبان فن می سپاریم باشد که با تلاش و کوشش فراوان چراغ راه تاریک تاریخ این مرز و بوم را بیفروزند. در باره ی تاریخ نه چندان دور سقز یعنی حوالی سال 1310 یکی از تاریخ نویسان به نام (وقایع نگار کردستانی) سقز را یکی از بلوکات هفده گانه ی کردستان می داند که در بین شمال و غرب با سنندج بیست و چهار فرسنگ(هر فرسنگ معادل 6 کیلومتر) فاصله داشته و یک قصبه و سیصد و شصت روستا را شامل می شده،همچنین او سقز را نزدیک به هزار و دویست و بیست و چهار خانوار تخمین زده است و جمعیت آن را سی و چهار هزار و بیست و چهار نفر سرشماری کرده است. این شهر در آن زمان دارای سه حمام،ده مسجد،یک بازار و سه کاروان سرای معتبر بوده و عمارت با شکوه و پررونقی داشته که دارای اندرونی و بیرونی وسیعی بوده است،همچنین باغها و چشمه های فراوان و مردمی بافرهنگ داشته است.میزان مالیاتی را که این شهر باید می پرداخته حدود شش هزار و سیصد و پنج تومان بوده.بلوک کرفتو که یکی از بلوکهای هفده گانه بوده با جمعیتی نزدیک به هزار و ششصد نفر خود جزئی از بلوک سقز به شمار می رفته است. در طی انجام حفاریهای هیت کاوش بخش اعظمی از بنای قلعه از زیر خاک آزاد شده و مشتمل بر پله های سنگی ، حیاطهایی با کف سنگفرش ، اطاقهای تو در تو ، تالار ستوندار و قسمتهای از حصار اصلی میباشد . بسیاری از محققان و باستانشناسان در مورد زیویه و آثار آن اظهار نظر نموده اند و بر اساس شواهد و مدارک بدست آمده قدمت این مکان را نیمه دوم قرن هفتم قبل از میلاد دانسته اند و در این که این محل یک قلعه حکومتی بوده شکی نیست اما نکات مهم و تاریک و مجهول در مورد این اثر عظیم هنوز بسیار است . چشمه کواز
مجاورت : شمال:استانهای آذربایجان غربی و زنجان جنوب: استان کرمانشاه شرق: استان های همدان و زنجان غرب: کشورعراق
آب و هوا: سردکوهستانی
وسعــــت: 28203کیلومترمربع
جمعـیــت:
تقسیمات: 8 شهرستان، 12 شهر، 21 بخش، 78 دهستان و 1765 آبادی دارای سکنه
شهرستانها: سنندج، سقز، بانه، بیجار، مریوان، قروه، کامیاران، دیواندره، سروآباد
بقیه در ادامه مطلب...
/font>>/>
قلعه ها و استحکامات کردها در بین سال های 16 تا 20 هـ . ق به تصرف اعراب در آمدند. کردها درخلال سال های فتح ایران به دست اعراب، همواره در نقاط مختلفی چون فسا، دارابجرد، زور و دارآباد در دفاع از ایران زمین شرکت داشته اند. اقوام کرد هم چنین در روزگار غلبه اعراب بر ایران، همواره از پیشتازان قیام در برابر ظلم و ستم اعراب بودند. قیام ها و شورش های سال های 90 و 148 هـ . ق کردهای فارس و موصل، که به ترتیب به دست حجاج ابن یوسف ثقفی و خالد برمکی سرکوب شدند، گواهان این مدعایند.
در حمله کردها به اطراف اصفهان و فارس (231 هـ. ق)، یکی از سرداران ترک خلیفه به نام وصیف پس از پیروزی بر این مناطق، نزدیک به پانصد نفر از افراد آن جا را به اسیری به عراق برد. در قرن های چهارم، پنجم و ششم هجری، شدادیان که کرد و از قبیله روادی بودند، حکومت های مستقلی را در نواحی کردنشین تشکیل دادند. دولت معروف ایوبی در مصر و شام نیز برخاسته از همین خاندان است. در دوران زمام داری شرف الدوله دیلمی ( 372 – 379 هـ . ق) پیکار او با بدر بن حسنویه در کرمانشاه یکی از رویدادهای مهم است که به پیروزی بدر و تسلط وی برعراق عجم و شکست شرف الدوله منجر شد. با کشته شدن بدر بن حسنویه در سال 405 هـ . ق به دست طایفه ای کرد به نام ‹‹جورقان››، شمس الدوله پسر فخرالدوله دیلمی بلافاصله شاپورخواست (خرم آباد)، دینور، بروجرد، نهاوند، اسد آباد و قسمتی از اهواز را ضمیمه قلمرو خود کرد.
شهرهای کردستان درزمان حمله مغول از قتل و غارت مصون نماند و در زمان تیمور و ترکمانان قره قویونلو و آق قویونلو، کردستان و «دیار بکر»، میدان تاخت و تاز سپاهیان تیمور و ترکمانان شد. شاه اسماعیل اول ـ موسس سلسله صفویه ـ به علت سنی بودن کردها رابطه ای با آن ها نداشت. درمقابل؛ سلاطین عثمانی در تقویت هرچه بیش تر کردها می کوشیدند. دولت ایران در دوره صفویه به قسمت وسیعی از کردستان آن روز که دامنه های خاوری کوه های زاگرس را در بر می گرفت تسلط داشتند و نخستین کتاب درباره قوم کرد به زبان فارسی با نام ‹‹شرفنامه بدلیسی›› در این دوره تدوین شده است.
با تشکیل سلسله زندیه، برای نخستین بار درتاریخ ایران؛ سلسله ای کرد نژاد به سلطنت رسیدند. در اواخر این سلسله طایفه دنبلی - یکی از طوایف بزرگ کرد – نیز قسمتی از آذربایجان غربی را اشغال کرد و خوی را به عنوان مرکز حکومت خود برگزید. در سال 1878 میلادی شیخ عبیدالله نقشبندی با کمک کردها و تحت حمایت دولت عثمانی به فکر تاسیس کردستان مستقل افتاد. به این ترتیب در سال 1880 میلادی طرف داران وی، اطراف ارومیه، ساوجبلاغ، مراغه و میاندوآب را به تصرف خود درآوردند و سپاهیان ایران به زحمت توانستند تجاوز آنان را دفع کنند. از دیگر تلاش ها در جهت استقلال نواحی کرد نشین می توان به شورش قاضی محمد در سال 1946 میلادی اشاره کرد. وی هم زمان با حضور قوای متفقین در ایران و حمایت دولت روسیه شوروی، جمهوری خلق کردستان را به مرکزیت مهاباد تشکیل داد، که پس از تخلیه کامل ایران از قوای متفقین و اعزام ارتش دولت مرکزی به نواحی آذربایجان و کردستان، این شورش و جمهوری ناشی از آن نیز از هم پاشید. کردستان همواره به دلیل شورش ها و بیم خطرحکومت مرکزی ازآنان؛ مورد بی مهری حکومت های وقت بود. پس از روی کار آمدن دولت جمهوری اسلامی، کردستان امروزی یکی ازآرام ترین دوره های تاریخی خود را می گذراند و از استان های مهم و استراتژیک سرزمین ایران به شمار می رود و بین مردم و دولت تفاهم و وفاق قابل توجهی وجود دارد و بدین لحاظ از امنیت کاملی برخوردار است.
سردشت طبیعت وحشی زیبا یی دارد و آبشار آن مهم ترین جاذبه طبیعی این منطقه به شمار می آید. در این منطقه آثار تاریخی ویژه ای نیز کشف شده که هنوز در دست مطالعه و بررسی است.
صنایع شهرستان سردشت محدود به صنایع دستی و صنایع کوچک کارگاهی است. این منطقه در مسیر توسعه قرار دارد و هنوز صنعت بزرگ و قابل توجهی در آن دیده نمی شود.
کشاورزی و دام داری اصلی ترین شغل ساکنان منطقه ی سردشت را تشکیل می دهد در این منطقه محصولاتی چون: گندم و جو و انواع محصولات باغی به عمل می آید. دام داری در مراتع این شهرستان بیش تر به صورت سنتی رایج است و محصولات تولیدی به مصارف داخلی منطقه می رسد.
کردهای کردستان، سردشت را زادگاه زرتشت پنداشته اند و از آن جا که این را در کردی زرتشت و زرادشتره می گویند، عقیده دارند که سردشت از نام زرتشت گرفته شده که بعد از حمله اعراب به ایران، به سردشت تغییر نام داده است. واژه سردشت مرکب از دو کلمه «سر» و «دشت» است که آغاز دشت یا دشتی که تا رود زاب ادامه دارد؛ معنا می شود.
سردشت یکی از شهرستان های کردنشین استان آذربایجان غربی است که در ناحیه ی جنوب باختری این استان و در مرز ایران و عراق قرار گرفته است. مرکز شهرستان سردشت در درازای خاوری 45 درجه و 32 دقیقه و پهنای شمالی 36 درجه و 9 دقیقه و در ارتفاع 1500 متری از سطح دریا واقع شده است. این شهرستان در ناحیه ی مرزی ایران و عراق قرار گرفته که از سوی خاور با بانه در استان کردستان و از شمال با پیرانشهر و مهاباد همسایه است. راه های دسترسی به این منطقه عبارت اند از:
- مسیر اصلی سردشت – پیرانشهر به درازای 87 کیلومتر.
-مسیر سردشت – بانه به درازای 52 کیلومتر.
-مسیر اصلی سردشت – مهاباد به درازای 111 کیلومتر.
پیشینه تاریخی
بخشداریها و دهستانها
2- بخش سرشیو شامل دهستانهای :
3- بخش زیویه شامل دهستانهای :
Design By : Pichak |